حرف س
|
|
• حرف س • سال به سال دریغ از پارسال : هر چه بگذرد ، اوضاع نا بسامان تر است . • سایه اش را با تیر می زند : سخت با او دشمنی دارد . • سبیلش را چرب کردن : به او رشوه دادن . • ستاره سهیل است : زود به زود نمی توان او را دید ، غیبت او طولانی است . • سراپا گوش بودن : با دقت شنیدن . • سر به صحرا نهادن : در غم و اندوهی ، چون دیوانگان را بیابان گرفتن . • سر بیگناه بالای دار نمی رود : بی تقصیری شخص بیگناه ، عاقبت آشکار می شود . • سر پیری و معرکه گیری : این کار برای شما که سن و سالی دارید شایسته نیست . • سرِ رشته گم کردن : راه رسیدن به مقصود را از دست دادن . • سرش از خودش نیست : جوانمرد و بخشنده است . • سرش برای فلان کار درد می کند : میل و علاقه همیشگی به آن کار دارد . • سرش برود زبانش نمی رود : سخت حاضر جواب است . ( حامد رو میگه ) • سرش برود شکمش نمی رود : بسیار پرخور و شکموست . • سرش به سنگ خورد : به خاطر بی تجربگی و خود رأیی ، از کار نتیجه ای نگرفت . • سر نا را از سر گشادش می زند : کار را از راه و روش معمول آن انجام نمی دهد . • سر و ته یک کرباس اند : همگی مثل هم هستند . • سر و گوش آب دادن : آگاهی و اطلاعی اندک حاصل کردن . • سری از هم سوا هستند : بسیار با هم دوست و مهربان اند . • سری را که درد نمی کند ، دستمال نمی بندند : بیهوده دنبال دردسر نباید رفت . • سفره اش همیشه پهن است : اسرار خود و خانواده اش را به طول و تفصیل برای دیگران شرح می دهد . • سگ زرد برادر شغال است : در ناجنسی هر دو مثل هم هستند . • سگ صاحبش را نمی شناسد : ازدحام مردم در آنجا زیاد است . • سنبه پر زور است : حریف قوی است . • سنگ روی یخ شدن : پیش دیگران شرمسار شدن . • سنگ کسی را به سینه زدن : از کسی حمایت و هواداری کردن . • سنگ مفت ، گنجشک مفت : کاری است که دستمایه نمی خواهد ، شاید نتیجه هم بدهد . • سیاه کاسه : خسیس ، بخیل . • سیب زمینی است : بی رگ است ، غیور نیست . • سیلی نقد به از حلوای نسیه : نقد اگرچه کمتر ، از نسیه بهتر .
نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 18 دی 1401برچسب:, |
|
|
|